جلال سربلوک زاده و هوشنگ شادمان دو باجناقی هستند که سال های سال در همسایگی هم زندگی خوشی داشتند تا روزی که جلال سر بلوک زاده بازنشسته می شود. این بازنشستگی باعث اتفاقاتی در این خانواده ها شده که باعث خلق موقعیت های جذاب و کمدی می شود.
سال خوش یک مجموعه تلویزیونی ایرانی محصول سال ۱۳۷۴ به کارگردانی و تهیه‌کنندگی مهران مدیری و نویسندگی رضا عطاران است که در نوروز ۱۳۷۴ و پس از مجموعهٔ ساعت خوش از شبکه دو سیما پخش شد.
آدم‌ها باید جوری زندگی کنند که هر لحظه آماده ملاقات با اجل باشند؛ هر لحظه، هر کجا حتی داخل ماشین، پشت چراغ قرمز!
با پیدا شدن بچه ای در ماشین لطیف و مشکلات خانوادگی خانواده بهار، او و بهار بار دیگر برای ازدواج دچار دردسرهایی می شوند. فرحان که خود را مدیون کمک های لطیف و بهار می داند سعی می کند مشکلات پیش آمده برای آنها را حل و فصل کند اما…
لطیف جوانی که رویای بازیگری در سر می پروراند و ناخواسته درگیر ماجرای عجیبی می شود که او را دچار دردسرهای فراوان کرده و مسیر زندگی اش را دگرگون می کند و…
It is the story of a young man named "Latif" who came to Tehran from the city to pursue an acting career, but has not yet achieved the desired result and is looking to get organized
3 بار نامزد دریافت جایزه
سریال زعفرانی مضمونی خانوادگی و طنز دارد و داستان آن درباره خانواده زعفرانی است که با همکاري هم رستوران خانوادگی را اداره می کنند.
ین مجموعه تلویزیونی درباره خانواده‌ی مرفهی است که با توجه به مشکل مالی پدر و فرار از طلبکارها، مجبور به تجربه زندگی در روستای مادریشان می‌شوند و این آغاز چالش‌های تلخ و شیرین آنها در روستاست…
کله پزی که عشقش به استقلال را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کند دختری دارد که خواستگاری پرسپولیسی دارد و همین علاقه است که با مخالفت پدر روبرو می شود. در ادامه پدر دختر در تصادفی می میرد و ضارب متواری می شود. تنها شاهد اتفاق مردی است با یک چشم که فقط رنگ و نوع ماشین را تشخیص داده است. به همین دلیل تمامی پژوهای سبزرنگ داخل شهر فراخوانده می شوند و داستان وارد فاز کلانتری می شود. افسر پرونده و چند تن از مأمورین کلانتری به دنبال قاتل می گردند. تا اینکه...
A man is murdered & the police investigates the murderer
1 بار برنده جایزه
نصرت خانم (مریم امیرجلالی) زنی متکی به نفس است که پس از مرگ شوهرش کمر همت بسته فرزندان قد و نیم قدش را به سختی اما آبرومندانه از آب و گل در آورده است. داستان از جایی شروع می‌شود که مهلت خانه اجاره‌ای نصرت خانم به سر آمده و او مجبور است به خانه‌ای دیگر نقل مکان کند اما این جابجایی باعث بروز ماجراهایی می‌شود که مسیر زندگی نصرت خانم و خانواده‌اش را تغییر می‌دهد.
A middle-aged woman is forced to start selling pickles in the street after his husband passes away. A rich carpet salesman meets and falls in love with her but their families are against their union
1 بار برنده جایزه و 2 بار نامزد دریافت جایزه
مدرسه موشها یک مجموعهٔ تلویزیونی ۱۱–۱۰ قسمتی بود که در سال ۱۳۶۰ پخش می‌شد و قرار بود بچه‌ها را تشویق کند که مدرسه بروند. به علت استقبال زیاد مردم سری دوم مدرسه موشها در ۱۰۴ قسمت ساخته و به نمایش گذاشته شد و آخرین قسمت آن در سال ۶۳ جمعه ظهرها به نمایش گذاشته شد. سال ۶۳ در دوره اوج سریال مدرسه موشها، شهر موشها ساخته شد و در سال ۱۳۶۴ به نمایش گذاشته شد.
The stories of kid-mice going to a fictional school of mice
