سريال عقیق در سال ١٣٠٨ هجرى شمسى و با محوريت "احد شيرو" (با بازی عليرضا آرا) روايت ميشود كه كارش خريد و فروش ترياك است و به مالش تعرض شده، او براى گرفتن حقش به تهران مى آيد، اما آمدن به تهران براى او گران تمام مى شود...
2 بار نامزد دریافت جایزه
در سریال رازبقا, بزرگترین کشف بشریت در راه است.
The greatest discovery of humanity is on the way
5 بار نامزد دریافت جایزه
در سریال داوینچیز,پرویز و ملیحه زوجی هستند که در موزه ای در تهران کار می کنند. در یک شب معمولی که زن و شوهر مشغول انجام کارهای روزمره هستند، یک اتفاق غیرمنتظره زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد.
Parviz and Malihe are a couple who work in a museum in Tehran. On one ordinary night when the couple is busy doing the routine chores, an unexpected incident changes their life forever
داستان سریال محاکمه، درباره تاریخ معاصر ایران است. گروهی که به اجرای قانون و عدالت علاقمند هستند برای برپایی دادگاه محاکمهٔ شهربانی رضاشاه، دچار مشکلات فراوانی می‌گردند.
در سریال بی همگان«امیرعلی پس از آزادی از زندان در تلاش است تا سال‌های از دست رفته را جبران کند و زندگی تازه‌ای را برای خود بسازد اما سرنوشت شرایط دیگری را برای او رقم میزند و او برای رسیدن به خوشبختی ناگزیر است تا با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم کند و …»
در سریال گناه فرشته,آتیش چیز بدی نیست، اونچه اضافه‌اس رو می‌سوزونه، چیزی موندنی باشه می‌مونه!
در سریال پشت بام تهران,غیاث یک شب ناخواسته وارد سرقتی می شود و در این سرقت به دوستش کمک می کند. این سرقت او را درگیر ماجراهایی می کند و ...
در سریال دفتریادداشت,ایرج و حمید، رفقای قدیمی از دوران کودکی سرشان برای پیگیری پرونده‌های جنایی درد می‌کند، پای آنها ناخواسته به پرونده قتل‌‍‌های زنجیره‌ای باز می‌شود…
در سریال وارش,یارمحمد برای فرار از گرسنگی و خشکسالی به شمال کشور میرود تا شغل ماهیگیری را پیشه کند. او که نمیداند ماهیگیرىِ آن منطقه در سلطه گردنکشی به نام تراب است، به دریا میزند و مقابل تراب می ایستد. وارش بیوه جواد که سال‌ها تراب در خیال ازدواج با اوست...
در سریال سرزمین مادری,رهی پس از بمباران روستایشان توسط نیروهای متفقین از زیر آوار بیرون کشیده می شود. پس از چند روز تحت مراقبت مادرش راهی تهران می شود. سال ها بعد در خانواده ای توده ای بزرگ می شود اما...
Rahi is pulled out from under the rubble after the bombing of their village by the allied forces. After a few days of being cared for by his mother, he leaves for Tehran. Years later, he grows up in a Tudeh family, but
