در سریال پشت بام تهران,غیاث یک شب ناخواسته وارد سرقتی می شود و در این سرقت به دوستش کمک می کند. این سرقت او را درگیر ماجراهایی می کند و ...
در سریال دفتریادداشت,ایرج و حمید، رفقای قدیمی از دوران کودکی سرشان برای پیگیری پرونده‌های جنایی درد می‌کند، پای آنها ناخواسته به پرونده قتل‌‍‌های زنجیره‌ای باز می‌شود…
در سریال وارش,یارمحمد برای فرار از گرسنگی و خشکسالی به شمال کشور میرود تا شغل ماهیگیری را پیشه کند. او که نمیداند ماهیگیرىِ آن منطقه در سلطه گردنکشی به نام تراب است، به دریا میزند و مقابل تراب می ایستد. وارش بیوه جواد که سال‌ها تراب در خیال ازدواج با اوست...
در سریال سرزمین مادری,رهی پس از بمباران روستایشان توسط نیروهای متفقین از زیر آوار بیرون کشیده می شود. پس از چند روز تحت مراقبت مادرش راهی تهران می شود. سال ها بعد در خانواده ای توده ای بزرگ می شود اما...
Rahi is pulled out from under the rubble after the bombing of their village by the allied forces. After a few days of being cared for by his mother, he leaves for Tehran. Years later, he grows up in a Tudeh family, but
در سریال راه شب,مجری بنامه رادیویی که به همراه همسرش برنامه شبانه به نام« راه شب» را اجرا می کند طی گفتگوهای خود با شنوندگان ،با مسائل و مشکلات آنها آشنا شده و سعی در حل مشکلات آنها دارد .
در سریال درپناه تو,محمد از طرف دوستش از طرف رامین از مریم خواستگاری می کند در حالی که خودش نسبت به مریم احساس می کند. مریم با رامین ازدواج می کند در حالی که خانواده رامین می خواهند او با دختر عمویش ازدواج کند.
Mohammad proposes to Maryam on his friend, Ramin's behalf while he himself has feelings for Maryam. Maryam marries Ramin while Ramin's family wants him to marry his cousin
داستان سریال هفت در مورد هفت دانشجو می باشد که برای پول درآوردن وارد راه خلاف می شوند. شخصیت اصلی داستان نازنین بیاتی در سریال آنیل نام دارد. ما رفیق بازیم ، پای حق وای میستیم، بزنن می زنیم، بکشن، می کشیم، ما هفتا تا تهش می ریم ولی نمی بخشیم، تهش هرچی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم!
در سریال از سرنوشت,هاشم و سهراب دو پسر بی خانمان از کودکی تا رسیدن به سنین نوجوانی و جوانی در یک پرورشگاه زندگی می کنند. این دو که رویاهای بزرگی دارند، فراز و نشیب های زندگیشان آینده متفاوتی را برایشان رقم می زند.
Hashem and Sohrab, two homeless boys live in an orphanage from childhood until they reach adolescence and youth. These two, who have big dreams, the ups and downs of their lives shape a different future for them
سریال آشوب, داستان زندگی جوانی است که با نام مستعار آشوب در کافه‌های لاله‌زار خوانندگی می‌کند. آشوب‌های تاریخی و واقعی دهه ۱۳۲۰ باعث به وجود آمدن اتفاقاتی در زندگی آشوب می‌شود
در سریال عاشورا:ل31,مهدی باکری از برادر کوچکترش حمید می خواهد که با وجود مشکلات و مسائلی که برایش پیش آمده به منطقه جنگی بازگردد و در کنارش باشد. حمید درخواست او را می پذیرد و همراه برادرش می رود. بعد از عملیات خیبر مهدی باکری باید به تنهایی به خانه برگردد اما…
Mehdi Bakeri asks his younger brother Hamid to return to the war zone and be by his side despite the problems and issues that have happened to him. Hamid accepts his request and goes with his brother. After the Operation Kheibar
