فیلم تعارض
در فیلم تعارض، احساس دیوونگی بهم دست داده، فکر میکنم تمام دوربینهای مداربسته دارن منو کنترل میکنن، انگار یکی پشت دوربینها نشسته و داره چهار چشمی منو میپاد
- 85 دقیقه
-
-
-
-
در فیلم تعارض، احساس دیوونگی بهم دست داده، فکر میکنم تمام دوربینهای مداربسته دارن منو کنترل میکنن، انگار یکی پشت دوربینها نشسته و داره چهار چشمی منو میپاد
داستان فیلم سم پاشی روایت خانواده ای است که درگیر چالشی بزرگ شده اند. این چالش زندگی همه آنها را تحت الشعاع قرار داده است……
یک دانشجوی روانشناسی بخاطر امرار معاش و هزینه دانشگاه تاکسی اجاره می کند و همچون کلینیک مشاوره سیار درگیر یک ماجرای پلیسی می شود
یک کشتی گیر سابق به نام داوود عیاران، برای رفع مشکلات مالی و به همراه دوستش ابراهیم، گروهی تشکیل می دهد تا با اجرای نقشه هایی، پولی هنگفت به جیب بزنند. در این میان پیشنهاد برادر داوود و نامزدش برای رفتن به خارج از کشور، تمام برنامه های داوود را تغییر می دهد و...
این سریال داستان اختلاف و درگیری دو طایفه در ایلام پیش از آغاز جنگ تحمیلی را نشان میدهد که پس از شروع جنگ با هم متحد میشوند و به دفاع از مرزها میپردازند.
وقتی میز بیلیارد از توپها خالی میشه، پیتوک وسط اون میز تنها میمونه، تنهای تنها
داستان تحول پسر جوانی است که از اعتقاد چندانی برخوردار نیست، و از طرفی به دختر دوست پدرش علاقهمند میشود و به دوستان خلافکارش کلید مغازه فرشفروشی آنها را میدهد که ...
داستان دختری شش ساله به نام نازنین است که سعی میکند با نزدیک شدن به مامور اورژانس که برای مداوای مادرش به خانه آنها آمده، پرده از رازی بردارد که آزارش میدهد.
The short film "Emergency" is the story of a six-year-old girl named Nazanin who tries to uncover a secret that is bothering her by approaching the emergency worker who came to their house to treat her mother.
شرکت کنندگان در این رقابت باید بر اساس اطلاعات عمومی برای کسب جوایز به سؤالات مختلفی پاسخ بایددهند
Participants in the competition had to answer a variety of questions based on general information to win prizes
1 بار نامزد دریافت جایزه
زیبا، مهیای عروسی دخترش میشود که بطور اتفاقی اسیر یک باند گانگستری مخوف میشود. او سعی میکند از این بند خود را رها کند. وقت زیادی ندارد، چون دخترش نیز بیخبر از همهچیز عازم همانجاست و این اتفاقی است که نباید بیفتد. زیبا، برای نجات خود و دخترش میجنگد
Ziba is getting ready for her daughter's wedding when she happens to be captured by a dreaded gang. She tries to break free from this bondage but she does not have much time, because her daughter is also going there unaware of eve...