IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

آیا راز جهانبخش فاش می شود؟ این راز همه را بی خواب می کند: چیستا، ماهرو، گودرز، بهرام، سلطان، جاگانگیر و سرگرد پوشیاس. جهانبخش برای اثبات بی گناهی خود و برای بازگرداندن صلح و آرامش، سفری طولانی را آغاز می کند که پایان آن زندگی آنها را تغییر خواهد داد...

Will Jahanbakhsh's secret reveal? This secret will make everybody sleepless: Chista, Mahroo, Goodarz, Bahram, Sultan, Jagangir and Major Pooshyass. To prove his innocence, and to restore peace and tranquility, Jahanbakhsh embarks on a long journey whose end will change their live

بر اساس داستانی واقعی در یکی از روستاهای مرزی خوزستان زیباترین دختر را به عنوان عروس هور انتخاب می کنند تا او هفته ای یک بار در آن شنا کند و هور عصبانی نشود. اما امین که یک قاچاقچی است و به راسو معروف است...

Based on a true story in a border village in Khuzestan they choose the prettiest girl as the bride of the Hoor so she once per week swim in it and the Hoor not becomes angry. But Amin who is a smuggler and is famous as the weasel

داستان فیلم درباره افرادی است که شهرشان هر چقدر هم بزرگ باشد اما برایشان شبیه یک پاسیو کوچک است.

Movie is about the story of individuals whose city, no matter how is large, but is similar to a small "Patio" for them

من عصبانی نیستم. داستان نوید، دانشجوی ستاره دار و اخراجی دانشگاه است که -در حالی که سعی می کند کمترین نیازهای یک زندگی عادی را فراهم کند- سعی می کند وقتی با بداخلاقی های رایج در این کشور مواجه می شود عصبانی نشود...

I'm not Angry. is the story of Navid, a starred and expelled university student who - while trying to provide the least requirements of a normal life -, tries not to get angry when he is faced with the immoralities prevalent in th

برخی از دانشجویانی که سینما می‌خوانند، دختری ثروتمند را به امید بازیگر شدن به گروگان می‌گیرند، اما کم کم همه چیز پیچیده‌تر می‌شود و تشخیص واقعی از غیر واقعی برایشان دشوار می‌شود.

Some college students who study cinema take a rich girl as a hostage hoping to become actors but little by little things gets more complicated making difficult for them to distinguish the real from the unreal

این فیلم بر اساس شرایط بمباران تهران در سال 1367 ساخته شده است.

The film is based on the Tehran's Bombardment conditions in 1988

هاله و فرهاد به همراه پسر 5 ساله‌شان، امیر، اخیراً در یک مجتمع جدید اقامت دارند. امیر در صحرا، جلوی مجتمع گم شده است، اما پدر و مادرش به زودی او را پیدا می کنند. بعداً امیر به پدرش می گوید که فلانی جسد او را دیده است و این موضوع فرهاد را بسیار ناراحت می کند و او به دنبال مظنونی می گردد که پسر کوچکش را مورد آزار جنسی قرار داده است.

Haleh and Farhad, together with their 5-year-old son, Amir, have been recently resided in a new complex. Amir is lost in the desert, front of the complex, however, his parents find him soon. Later, Amir tells his father that someone has seen his body and this makes Farhad very upset and he's looking for a suspect who has sexually harassed his little boy

داستان فیلم با روایت عشقی میان یک دختر و پسر جوان که خانواده‌های آن‌ها عقاید سیاسی مختلفی دارند آغاز می‌شوند.

قدرت صمدی می خواهد نماینده مجلس شود اما به بی تدبیری و اقدام خودسرانه شهرت دارد. تصمیم گیری در مورد بهترین راه عمل او مذاکره با احزاب و سیاستمداران مختلف است، هیچ کدام او را به این سمت نمی برند...

Ghodrat Samadi wants to become a member of parliament, but he has a reputation for recklessness and taking arbitrary action. Deciding his best course of action is negotiating with assorted parties and politicians, none take him se

رحمان متولی یک شرکت است و دکتر به او گفته که به زودی خواهد مرد. او تصمیم می گیرد با کمک دوستش انوش نقشه ای بکشد و مقداری پول برای خانواده اش به ارث ببرد.

Rahman is the custodian of a company and the doctor has told him that he will die soon. He decides to with the help of his friend Anush make a plan and inherit some money for his family