سال انتشار 1396

IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

جدول پخش هفتگی

  • شنبه
  • یکشنبه
  • دوشنبه
  • سه‌‌شنبه
  • چهارشنبه
  • پنج‌شنبه
  • جمعه
در این روز سریالی پخش نمی‌شود.
FA EN
خلاصه داستان :

روایت «آندرانیک»، در سال 1328،در شهر ارومیه اتفاق می‌افتد. کشیش آرمن پطروسیان،به همراه دخترش، سونیا و خادم کلیسا، یوریک، در یک کلیسای کوچک زندگی می‌کنند، تا اینکه ورود سروان شاهرخ تاش، این خانواده مسیحی را در تنگنایی اخلاقی قرار می‌دهد. سروان شاهرخ تاش، که سال‌ها قبل و در مبارزات جنگل، دوش‌به‌دوش پدر آرمن جنگیده است، اکنون به قوای دولتی پیوسته و با نقشه دستگیری یک شاعر آزادی‌خواه به نام آندرانیک که به‌تازگی به ایران واردشده، قصد دارد ستاره‌ها و مقام ازدست‌رفته‌اش را زنده کند.

Around year 1949 in Uremia,Iran A police agent through a surprising visit starts questioning his old mate,an Armenian priest,of a fugitive writer named Anderanik

ادامه ثبت دیدگاه
    FA EN
    خلاصه داستان :

    روایتی تاریخی از دلاوری‌ها و پایمردی‌های ستارخان، دوستان و هم پیمانان اوست و به زندگی این بزرگ مرد تاریخ ایران می پردازد…

    ادامه ثبت دیدگاه
      FA EN
      خلاصه داستان :

      داستان این سریال روایتگر چند خانواده با قصه‌ها و مشکلات‌شان است که هر شخصیت قصه و گذشته مخصوص به خودش را دارد…

      ادامه ثبت دیدگاه
        FA EN
        خلاصه داستان :

        درباره پسربچه ای به نام کمال است که خاطراتش در دهه 40 روایت می‌شود. این مجموعه قرار است پیام‌های اخلاقی مثل احساس مسئولیت را به کودکان و نوجوانان آموزش ‌دهد…

        ادامه ثبت دیدگاه

          فیلم داش آکل

          بدون محدودیت سنی
          FA EN
          خلاصه داستان :

           برگرفته از کتاب سه قطره خون اثر صادق هدایت رابطهٔ عاشقانه ای را روایت می‌کند که «لوطیان» و «قداره کشان» آواز عشق «مرجان» را هنوز بعد از سال‌ها روایت می‌کنند.

          Based on Dash Akol's story by Sadegh Hedayat it is the story of a valiant in Shiraz Dash Akol who falls in love with a girl Marjan but has to sacrifice his love in respect to the honor and chivalry of valiantly

          ادامه ثبت دیدگاه
            FA EN
            خلاصه داستان :

            عظیم (محسن تنابنده) که یک پناهنده افغان است که در شهرداری تهران مشغول به کار است تا بتواند به خانواده مادر و برادرش فاروق (مجتبی پیرزاده) کمک کند تا قاچاقی به آلمان بروند. اما در لحظه آخر فاروق از بردن مادرشان منصرف می‌شود و عظیم نیز متوجه می‌شود مادرشان نیازمند عمل پیوند است. عظیم باید بین جان خودش و مادرش انتخاب کند…

            Azim, an afghan refugee, who works at the municipality at night, lives in Tehran along with his family. Being the head of entire family and as the eldest brother, he arranges for his brother Faroogh, and his family along with thei...

            ادامه ثبت دیدگاه
              FA EN
              خلاصه داستان :

              سایه بان قصه زندگی امروز ما و شماست. دو رفیق که در منطقه ای کارگرنشین بزرگ شده اند، تا پای جان تلاش می کنند تا با امید چراغ خانه های شان را روشن نگه دارند. ایستاده اند در مواجهه با سرنوشت سرکش. عشق و ایمان، خون می دود در رگ هایشان تا از پا نیفتند و دلخوش بمانند به رحمت خدا و فرداهای بهتر؛ اما زخمی در راه است؛ زخمی که سنگ محکیست برای رفاقت دیرینه شان…

              ادامه ثبت دیدگاه
                FA EN
                خلاصه داستان :

                گاهی بود و نبود و هست و نیست آدم‌ها، به وسوسه‌ای گره می‌خورد که به سادگی باز نمی‌شود…!

                ادامه ثبت دیدگاه

                  فیلم خجالت نکش

                  بدون محدودیت سنی
                  FA EN
                  خلاصه داستان :

                  این فیلم داستان زندگی زن و شوهری را روایت می‌کند که با داشتن پسر و عروس، در سن میان‌سالی بچه‌دار می‌شوند. این اتفاق آن هم در روستایی کوچک که هیچ چیز از دید اهالی پنهان نمی‌ماند.

                  A middle aged man and his wife who are living in a village and their kids are now married have an unexpected baby. This put them in an embarrassment and rumors of the people of the village so they decide to keep it as a secret.

                  ادامه ثبت دیدگاه
                    FA EN
                    خلاصه داستان :

                    «گوزنِ قرمز از پشتِ صخرهٔ یخ زده، نگاهی به مردِ شکارچی که سیگاری دود می کند می اندازد. گرگ، مچاله از سرما سرفه ای می کند. گوزنِ قرمز: می خواد چی کار کنه؟ گرگ: نمیدونه می خواد چی کار کنه. گوزنِ قرمز: اینا که نمی دونن می خوان چی کار کنن خطرناک ترن… من برمی گردم!»

                    In a hotel in the middle of snow and blizzard a murder happens. Meanwhile all the residents of the hotel are accused of murder and have to prove that they are innocent.

                    ادامه ثبت دیدگاه
                      مشاهده همه اخبار سایت