هیچ خلاصه ایی از فیلم نمی بینم به بیرون درز نکرده است
هیچ خلاصه ایی از فیلم نمی بینم به بیرون درز نکرده است
داستان فیلم جذب و انطباق مربوط به اتفاقات یک خانه تیمی و دختران آن است.
هیچ خلاصه ایی از فیلم لوپ به بیرون درز نکرده است
هیچ خلاصه ایی از فیلم دخترم مهسا به بیرون درز نکرده است
هیچ خلاصه ایی از فیلم لاک پشت به بیرون درز نکرده است
در فیلم ملاقات با جادوگر با رویکردی انتقادی با ابعاد مختلف با پدیده آقازادگی شوخی کرده است. در این فیلم با دو آقازاده متفاوت روبهرو هستیم که یکی از آنها فردی تنها و سادهلوح است که سایرین میخواهند از او بهرهکشی کنند و دیگری که اتفاقا جایگاهی پایینتر دارد، تلاش میکند معادلاتی در حد خرید و فروش استادیوم آزادی انجام دهد و بهره مالی زیادی ببرد.
فیلم دلا,قصه ملتهب زندگی زنی است که در آستانه چهل سالگی با چالشهایی روبرو میشود و در تلاش برای بهبود وضعیت خود است و در خلاصه قصه آن آمده: «من یک خط اشتباه کردم، تو یه کتاب حکم دادی»
در فیلم عمو سیبیلو,مردی میانسال برای فرار از شلوغی به منزلی جدید در حاشیهٔ شهر پناه آورده است و تنها زندگی میکند. در کنار خانهاش زمینی است که کودکانی در آن فوتبال بازی میکنند. مرد از سر و صدای کودکان ناراضی است و در جواب کودکان سبیل او را مسخره میکنند. نام «عمو سیبیلو» را هم بچهها برایش انتخاب کردهاند…
A lonely old man takes to terrorizing the kids who build a football pitch next to his house
این فیلم پس از انقلابِ ۱۳58 توقیف شد و به نمایشِ عمومی درنیامد. این نخستین فیلمِ توقیفی در ایران پس از انقلابِ ۱۳۵8 بود.
در فیلم چریکه تارا,بیوهزنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کمسن و سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمیگردد. در راه میشنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان میگذرد
Tara, the young beautiful widow, returns with her two little kids from country to her village. In her way home, she finds out that her grandfather has passed away. She distributes grandpa's belongings among her neighbours. But the...
در در فیلم پرونده,فئودالی به نام اکبر کلالی، که به اطرافیان خود مقروض است، طبق نقشه برادرش ظاهراً به قتل میرسد و قتلش را به گردن سید علی رحمت پور، کارگر گاوداری کلالی میاندازد. رحمت پور که نمیتواند در بازجویی و دادگاه بی گناهی خود را اثبات کند، به پانزده سال زندان محکوم میشود. پس از سپری شدن ایام محکومیت، در تلاش خود برای یافتن برادر کلالی، که علیه او شهادت دادهاست، در مییابد که اکبر کلالی زنده است.