در فیلم تفریق وقتی فرزانه  مردی را در اتوبوس شهری می بیند که شباهت زیادی به شوهرش، جلال دارد، او را تا ساختمانی ناآشنا تعقیب می‌کند. در آنجا، او می بیند که ساکنان به او سلام می کنند که گویی او را می شناسند و از خیابان تماشا می کند که او وارد آپارتمانی می شود تا با زن دیگری ملاقات کند.