داستان این فیلم درباره موزیسینی است که یک روز صبح در محوطه یک پارک از خواب بیدار میشود و...
- 15 دقیقه
-
-
-
-
3 بار برنده جایزه
داستان این فیلم درباره موزیسینی است که یک روز صبح در محوطه یک پارک از خواب بیدار میشود و...
3 بار برنده جایزه
داستان و موضوع این فیلم اشاره به آسیب های اجتماعی زنان پس از طلاق در جامعه را دارد و مسائل و معضلات این گروه از جامعه را بررسی می کند
داستان این فیلم به نقد عملکرد حکام آلسعود و فلسفه و چگونگی به وجود آمدن گروه داعش و دیگر گروههای تندرو و رادیکال اسلامی در اروپا و امریکا میپردازد و نگاهی دارد به پشت پردههای«پیوند عربی- عبری» و همکاری صهیونیسم بینالملل و خاندان آلسعود و …
داستان فیلم از مکالمه تلفنی مادر مهندس پیرزاد با هما آغاز میشود. هما که تازه از همسرش پژمان جدا شده، در حال تقلا برای بازیابی زندگی خود است. در همین حین، خبر دستگیری پسرش بهزاد در جریان اعتراضات دانشجویی او را به شدت نگران میکند. هما تلاش میکند راهی برای کمک به پسرش پیدا کند و در این مسیر با چالشهای جدیدی روبرو میشود
روایت زندگی یک بازیگر تئاتر است که پس از مدتها میتواند نقش اصلی یک نمایش را روی صحنه ایفا کند، اما بیماری سرطان مسیر زندگی او را دستخوش تغییرات جدی قرار می دهد
روایت زندگی هما هماوندی است؛ زنی با اعتماد به نفس که در کمپ ترک اعتیاد کار میکند و مشکلات و محدودیتهایی که در زندگی دارد مانع از حضورش در عرصه اجتماعی نمیشود.
2 بار برنده جایزه
فیلم آشیل دربارۀ جوان فیلمسازی است که سرخورده و دل زده از شرایط در بیمارستانی به عنوان مسئول وسایل بخش ارتوپدی مشغول کار است. او شبی با یک زن زندانی سیاسی در بخش ویژه این بیمارستان روبه رو می شود که از او درخواست کمک دارد. فیلم روایت همراهی این دو با یکدیگر در فرار از ایران است...
3 بار برنده جایزه و 14 بار نامزد دریافت جایزه
در فیلم هزارپا ، رضا و دوستش منصور که به کیف قاپی مشغول هستند از طریق مادرش متوجه می شوند که دختر فردی پولدار نذر کرده است که با یک جانباز ازدواج کند به همین دلیل رضا که در تصادف پای خود را ازدست داده تصمیم می گیرد خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند رضا وارد آسایشگاه جانبازان می شود که دختر مدیر آنجاست رضا با گفتن دروغ های مختلف سعی می کند که دختر به او علاقه مند شود و ...
2 بار نامزد دریافت جایزه
داستان دو باجناق ایرانی را روایت میکند که در حین سفرهای کاری خود به پاتایا میروند و به همسرانشان (که از قضا دو خواهر دوقلو هستند) به دروغ میگویند که به شانگهای چین رفتهاند. آنها در پاتایا اما به جای خوشگذرانی بیشتر در هتل خود نشستهاند و کم پیش میآید که به بیرون از هتل پا بگذارند. آنها همه جا زنی تایلندی به نام خانم یایا را میبینند و از آن حرف حساب میبرند.