در سریال آکتور،علی و مرتضی، دو بازیگر با استعداد تئاتر که در یک تئاتر متروک زندگی می کنند، برای رسیدن به آرزوهایشان وارد ماجراهای پیچیده ای می شوند.
Ali and Morteza, two talented theater actors who live in an abandoned theater enter complex adventures to achieve their dreams
جنب خانه جدید آقای طهماسب که اخیراً به آنجا نقل مکان کرده اند تالار عروسی وجود دارد. بنابراین شخصیت های عروسکی جدیدی که اکثر آنها کارکنان این تالار عروسی هستند به زندگی او اضافه می شوند و اتفاقات جالبی را رقم می زنند.
There is a wedding hall next to Mr. Tahmasb's new house, to which he has recently moved. So new puppet characters, most of whom are the staff of this wedding hall, are added to his life and figure out interesting events
در ایران، تهران، 1332، شهرزاد و فرهاد همدیگر را دوست دارند و قصد ازدواج دارند، اما مافیای بزرگ بزرگ آقا سرنوشت دیگری را برای آنها رقم زده است.
In Iran, Tehran, 1953, Shahrzad and Farhad love each other and intend to get married, but the great mafia Bozorg Agha has decided another fate for them
1 بار برنده جایزه
یک مترجم جوان مسیرهای جدیدی را در کار خود کشف می کند. گذر از این مسیرهای پر پیچ و خم باعث می شود او رازی خانوادگی را درک کند که بر زندگی او و آینده خانواده اش سایه افکنده است. سایه ای که می تواند آرامش یک شهر را تهدید کند.
A young translator discovers new paths in his work. Going through these winding paths makes him realize a family secret that casts a shadow on his life and his family's future. A shadow that can threaten the peace of a city
هما حقی و عشقش با خانواده حقی آماده می شوند تا همایون پدر خانواده اش را در شب تولدش سورپرایز کنند. اما وقتی پدر از راه می رسد، همه خانواده تعجب می کنند.
Homa Haghi and her love are preparing with the Haghi family to surprise Homayoun, the father of her family on his birthday night. But when the father arrives, the whole family is surprised
1 بار نامزد دریافت جایزه
آرش و راستا، آنهایی که همدیگر را دوست دارند، در روز عروسی، رستا ناپدید می شود و عروسی به هم می ریزد. راستا از علت گم شدنش حرفی نمی زند و دیگر قصد ازدواج با آرش را ندارد. زندگی هر دو نفر...
Arash and Rasta, those who love each other, on their wedding day, Rasta disappears and the wedding breaks up. Rasta does not talk about the reason for her disappearance and no longer intends to marry Arash. The lives of both of th
درباره فرزند شخصیتی سرشناس که با انجام کارهای فریبنده ای مانند برپایی نمایشگاه هنری، سرمایه گذاری و کمک به خیریه به اهداف شوم خود عمل می کند.
About the child of a well-known character who performs his sinister goals by performing deceptive actions such as holding an art exhibition, investing, and helping charity
1 بار نامزد دریافت جایزه
سریال ایرانی اکشن و مهیج. به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان.
An Iranian Action and Exciting series. Directed by Ebrahim Ebrahimian
داستان این سریال به ماجرای دو رقیب انتخاباتی می‌پردازد. دکتر احمد ملک پس از انجام مناظرات انتخاباتی با رقیب خود مهندس صفاریان و برگزاری انتخابات، به عنوان رئیس‌جمهور منتخب ایران انتخاب می‌شود. تلاش او برای امضای معاهده‌ای مهم موافقان و مخالفان زیادی دارد
جاوید جوان هفده ساله ای است که سال هاست پدر و مادرش را از دست داده و جز خواهر ناتنی اش عاطفه و عشقش ابرا کسی را ندارد. زندگی جاوید پس از آشنایی با بهمن و همسرش طلا تغییر می کند.
Javid is a seventeen-year-old youngster, who has lost his parents years ago and has nobody except his half-sister Atefeh and his love Abra. Javid's life changes after meeting Bahman and his wife Tala
