در فیلم بانوی من,سال های دور در یک بیمارستان، دو نوزاد به دنیا آمده اند و بستگانشان کنار آنها هستند. پسرکی به نام فرهاد کنار یکی از دو نوزاد عکس می گیرد. سال ها بعد فرهاد و لیلی، یکی از همان دو نوزاد، بزرگ شده اند. آنها دخترعمو و پسرعمو هستند و خانواده هر دو اصرار به ازدواج آنها دارند، اما فرهاد مایل به این ازدواج نیست. فرهاد که به عنوان...
فیلم بن بست وثوق داستان رابطه عمیق خواهر و برادری را به تصویر کشیده است. لیلا با بازی هانیه توسلی و رضا با بازی امین تارخ رازی را در پس پرده این خواهر و برادری دارند. لیلا با تنها فرزندش زندگی می کند و پرستار است. این فیلم عاشقانه ای است به دور از تنش میان خواهر و برادری که به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
It's a simple story of fondness. "Dead End of Trust" tells the story of a love - from inside - a love made of same "blood" still some time remains which is worth more than what has lasted so far.
1 بار برنده جایزه
در فیلم پیراک,پیرمردی به نام پیراك از راه حمل و نقل ماهی های صیادان برای شخصی به نام كریم سماك ،گذران عمر می كند. فرزند او، علی، در زاهدان دوره ی خدمت اجباری را می گذراند. علی در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر كشته می شود، هم قطار علی، عباس، خبر را به پیراك میدهد.
در فیلم ملک خاتون,ملک خاتون به علت مرگ شوهرش پس از پانزده سال سکونت در شهر به روستای زادگاهش برمی گردد..
در فیلم گالان,یارورن جوان با سقوط پدر تکتازش از اسب، مسئولیت نگهداری و بازسازی عاطفی و شخصیت متزلزل پدر و اداره‌ی زندگی را به عهده می‌گیرد. تیماردار و مشوقی صادق می‌شود تا سرانجام موفق می‌گردد به پدر کمک کند تا بار دیگر بر اسب بنشیند و در مبارزه شرکت کند.
در فیلم تماس شیطانی در سال 1320، در موقع اشغال ایران توسط ارتش متفقین، یك بازیگر روسی به نام كاترین در تماشا خانه ی اطلس كشته می شود و مأموران پس از بازرسی مقدماتی از پیگیری ماجرا امتناع می كنند. وصالی، كارگردان تماشاخانه، تصمیم دارد موضوع را دنبال كند.
در فیلم دلاوران کوچه دلگشا,پیرمردی برای فیلمی که درباره زادگاهش ساخته است برنده جایزه می شود.پس از مراسم، یک زن هم سن او یک هدیه را به او می دهد که او از او پنجاه سال پیش دریافت کرده است. فیلمساز این هدیه را با کنجکاوی بیرون می کشد و متوجه می شود که این یک آرشیو فیلم قدیمی است. آرشیو او را از دوران کودکی و ماجراهای خود، ماجراهای سینما، زندگی و همخوانی آن یاد می کند ...
An old man wins an award for the movie that he has made about his birthplace. After the ceremony, a woman of his age gives him a gift telling him she's received it from him fifty years ago. The filmmaker unboxes the gift with curi...
در فیلم بچه ای با جوراب قرمز ,در جنوب تهران میان کوره های آجرپزی جماعتی از افغانها که بدون مجوز به سرزمین ایران آمده اند کار و زندگی می کنند بهارناز حامله است او از مهاجران افغان با همسرش در کوره های آجرپزی زندگی و کار می کند بچه اوبه دنیا می آید و چون دختر است عاشوری رئیس کارگاه بهانه می کند که باید اینجا را ترک کنند
in southern Tehran among the bricks kilns live a group of Afghan refugees who have come to Iran illegally and work without permit. BaharNaz the afghan woman who just given birth to her newborn girl has to flee the region in order ...
1 بار نامزد دریافت جایزه
فیلم ب12,داستان دو نوجوان روستایی را روایت می کند که بدون هماهنگی با خانواده برای تهیه داروهای مادربزرگشان به شهر می روند و زندگی شان آبستن اتفاقات عجیبی می شود
Two boys leave their village to buy medicine for their ill grandmother. They don't tell their decision to anybody. They arrive to the big city, but the money they have isn't enough to buy the medicine, so they have to work in orde...
1 بار برنده جایزه
فیلم گردو داستان کودکی را روایت می کند که بابت گناهی که مرتکب شده، احساس می کند دست هایش در حال سیاه شدن است و این موضوع همزمان با اختلاف پدر و مادرش و جدایی آنهاست. او در سفر به روستایی دورافتاده در کویر همراه با مادرش به بهانه تماشای خسوف وارد چالش پذیرفتن و باور دو موضوع گناه و جدایی می شود.
