در فیلم پاتوقی ها,رضا یک معتاد به قمار است که در جریان یک بازی بدون اینکه بداند همسرش را از دست داده است. وقتی به خانه برمی گردد، دنبال راه فرار می گردد.
Reza is a gambling addict that during a game without knowing it, he lost her wife. When he come back home, he looking for the way to escape
داستان فیلم دندان آبی در مورد یک اردوی ورزشی است که در مقطع دبیرستان برگزار می‌شود، از یکی از دختران در هنگام تعویض لباس با دوربین گوشی فیلم گرفته می‌شود و از طریق بلوتوث پخش می‌شود حراست تلاش می‌کند تمامی گوشی‌ها را جمع نماید تا فیلم به بیرون درز پیدا ننماید ولی با وجود تلاششان برای جمع آوری گوشی‌ها بعضی از محل اردو خارج شده‌اند و کنترل از دستشان خارج می‌شود، در نهایت دختر به پشت بام می‌رود تا از این کابوس رهایی یابد.
داستان فیلم ثریا تا به این لحظه در هیچ جا درز نکرده است
داستان فیلم ثریا تا به این لحظه در هیچ جا درز نکرده است
فیلم به ترتیب یا بدون ترتیب,فیلم کوتاهی است که بشریت را با موضوعات جهانی ثبات در برابر هرج و مرج به چالش می کشد.
A short film challenging humankind on universal themes of stability versus chaos
در فیلم همسرایان,پیرمرد ناشنوا با سمعک در خیابان های رشت قدم می زند. وقتی اطراف خیلی سر و صدا می شود، صدایش را خاموش می کند. متأسفانه وقتی به خانه برمی گردد صدای نوه اش را نمی شنود که زنگ در را می زند.
A deaf old man wearing a hearing aid is walking in the streets of Rasht. When the surroundings get too noisy, he turns off his sound. Unfortunately, when he returns home, he can't hear his granddaughter ringing the doorbell
1 بار برنده جایزه
در فیلم زنی که شاعر بود درباره زنی شاعر است که در زندگی خود با چالشی بزرگ روبرو می شود. زنی که شعر می گوید اما بر خلاف تصورات بقیه در زندگی شخصی خود دچار مشکلات بزرگی شده است. صحرا فتحی در این فیلم در نقش این زن شاعر به ایفای نقش پرداخته.
در فیلم زاگزونگ,مردی نقشه شومی را برای سوء استفاده از محبت همسرش طراحی کرده است تا از شر بخش ازدواج او خلاص شود.
A man has planned a sinister plan to abuse his wife's affection in order to get rid of her marriage portion
داستان فیلم زندگی,داستان زندگی و مرگ در قالب روایی ساده. هیوا پسری روستایی است که برای کمک به مادر و مادربزرگش برای یک روز کودکی خود را ترک می کند.
A story of life and death in a simple narrative form. Hivaa is a village boy who is stepping out of his childhood for a day to help out his mother and grandmother
در فیلم پرواز کن,پس از از دست دادن همسر و دخترش، مردی ویران شده با از دست دادن خود با مرگ در برزخ خود روبرو می شود.
After loosing his wife and daughter, a devastated man, is dealing with his loss, by facing death himself in his own limbo
2 بار نامزد دریافت جایزه
در فیلم تو فقط مادر من باش,سارا مادری است که پس از جدایی از همسرش با مردی زندگی می کند اما پسرش مخالف رابطه آنهاست. سارا مجبور می شود بین پسرش و عشقش یکی را انتخاب کند...
Sarah is a mother who lives with a man after separating from her husband but his son is against their relationship. Sarah is forced to choose between her son and her love
1 بار برنده جایزه
