در خلاصه این فیلم آمده است:در یک بعدازظهر معمولی از مراسم سنتی از بین بردن مو بین سه خواهر ایرانی، نشانگر دوران بلوغ پر هرج و مرج نورا، دختر جوان ایرانی، است
این فیلم درباره نگین و نازگل دو دختر ایرانی مهاجر در کاناداست که یک اسکناس قدیمی را در میان برف‌ها پیدا میکنند. در این فیلم همچنین مسعود سرپرست یک گروه از گردشگران است که از مکان‌های تاریخی وینیپگ بازدید میکنند. متیو نیز شغل خود را در یکی از ادارات دولت استانی کبک رها می‌کند و راهی سفری به وینیپگ برای دیدن مادرش می‌شود. همه این افراد به شکلی عجیب در یک سورئال کمدی به هم می‌رسند و اتفاقات جالبی را رقم می‌زنند.
18 بار برنده جایزه و 28 بار نامزد دریافت جایزه
یک کشتی گیر سابق به نام داوود عیاران، برای رفع مشکلات مالی و به همراه دوستش ابراهیم، گروهی تشکیل می دهد تا با اجرای نقشه هایی، پولی هنگفت به جیب بزنند. در این میان پیشنهاد برادر داوود و نامزدش برای رفتن به خارج از کشور، تمام برنامه های داوود را تغییر می دهد و...
در فیلم هزارپا ، رضا و دوستش منصور که به کیف قاپی مشغول هستند از طریق مادرش متوجه می شوند که دختر فردی پولدار نذر کرده است که با یک جانباز ازدواج کند به همین دلیل رضا که در تصادف پای خود را ازدست داده تصمیم می گیرد خود را به دختر نزدیک کند تا بتواند با وی ازدواج کند رضا وارد آسایشگاه جانبازان می شود که دختر مدیر آنجاست رضا با گفتن دروغ های مختلف سعی می کند که دختر به او علاقه مند شود و ...
2 بار نامزد دریافت جایزه
داستان دو باجناق ایرانی را روایت می‌کند که در حین سفرهای کاری خود به پاتایا می‌روند و به همسرانشان (که از قضا دو خواهر دوقلو هستند) به دروغ می‌گویند که به شانگهای چین رفته‌اند. آنها در پاتایا اما به جای خوشگذرانی بیشتر در هتل خود نشسته‌اند و کم پیش می‌آید که به بیرون از هتل پا بگذارند. آنها همه جا زنی تایلندی به نام خانم یایا را می‌بینند و از آن حرف حساب می‌برند.
سه جوان خوش گذران به خاطر عروسی دوستشان ابی تصمیم می گیرند با او سفری مجردی کنند؛ ولی قبل از این کار ماده ای توهم زا مصرف میکنند و این کار باعث می شود آنها فردا خودشان را در جایی جدید ببینند.
این فیلم درباره جوانی کلاهبردار است که همزمان با دو خواهر در چهره های متفاوت ارتباط برقرار می کند
داستانِ جوانی است به اسم نادر (حامد کمیلی) که عاشق ایتالیاست. او در دانشگاه ادبیات ایتالیایی خوانده، کتاب‌های ایتالیایی ترجمه می‌کند، درباره‌ی ایتالیا و تاریخش کتاب می‌نویسد، دست‌بندی به شکل پرچم ایتالیا به دستش دارد، موزیک ایتالیایی گوش می‌کند و رویایش این است که برود ایتالیا زندگی کند تا اینکه ...
Barfa and Nader meet each other and get marry but little by little their life begin to reach it's crisis levels
فیلم شهر هرت داستان خواهر و برادری به نام‌های «پرویز» و «پرستو» را روایت می‌کند که خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانواده‌های پولدار درمی‌آورند.
Story of a brother and sister named Parviz and Parasto, who earn their living by robbing rich families. Parvez goes to the house of the rich dead and by giving their address to his sister, he prepares the conditions for fraud
عطا و معصومه زن و شوهري هستند که در خانه اي مستاجر بوده و موعد تخليه منزل مسکوني شان فرار رسيده است اما عطا مي خواهد هر طور که شده قرارداد را تمديد کند با آنکه او با عدم توانايي مالي مواجه است
Ata and Masoumeh are living in a rented house. Their lease time is over and they can not pay the rent added. But they like to stay and live in this house...
