IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

داستان فیلم دربارهٔ پسربچه ای به نام علی است که به تازگی مادرش را از دست داده و با فرشته ای آشنا می شود. این آشنایی ماجراهایی را به دنبال دارد...

After his mother's death, a child goes through a transitional stage from childhood to adolescence, and lives with his father and grandfather, who depend heavily on him, but his life is turned upside down when he meets the Angel of...

در فیلم شیرجه بزرگ,مرد و مریم برای یافتن مفقودان خود به همراه سه نفر دیگر از گروه سیرک به یک سفر جاده ای ماجراجویی می پردازند.

Mard and Maryam that embark on an adventure road trip to find their missing along with three others remnant from the circus group

در فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما,میرزا ابراهیم خان عکاس باشی وقتی به سفر فرنگ می رود شیفته سینماتوگراف می شود. وقتی بر می گردد تصمیم می گیرد در این زمینه کاری کند و به اشتباه او را پیش ناصرالدین شاه می فرستند. ناصرالدین شاه عاشق یکی از هنرپیشه های یک فیلم قدیمی می شود و برای آنکه به او برسد حکومت را رها می کند!

An abstract retelling of the history of Film in Iran.

در فیلم چریکه تارا,بیوه‌زنی به نام تارا (سوسن تسلیمی) همراه دو کودک کم‌سن و سالش (گلبهار اسلامی و قربانعلی فلاحی) از ییلاق به کومه اش بازمی‌گردد. در راه می‌شنود که پدربزرگش مرده، و در جادهٔ جنگلی به مردی غریب (منوچهر فرید) برمی خورد که جامهٔ تاریخی پوشیده و شتابان می‌گذرد

Tara, the young beautiful widow, returns with her two little kids from country to her village. In her way home, she finds out that her grandfather has passed away. She distributes grandpa's belongings among her neighbours. But the...

در فیلم روز فرشته,عنایت الله که فردی ثروتمند و در عین حال پول دوست و خسیس است برای رسیدگی به پرونده یکی از همکارانش بنام فرزین به دادگاه می‌رود. او در جریان مشاجره با فرزین و پرتاب شدن کیفش بر روی مجسمه ساختمان دادگاه ، به بالای آن رفته بود ناگهان سقوط می‌کند و پس از جدا شدن روح از بدنش با پری آشنا می‌شود.

Nyatollah is a rich stingy guy who loves money. One day when he goes to the court to do a job for a friend he is thrown from the roof. This is the beginning of his acquaintance with Djin and the beginning of his adventure

در فیلم گاوخونی مرد جوانی زادگاهش اصفهان را ترک می کند تا به پایتخت تهران بیاید تا خاطرات کودکی خود را فراموش کند. او قصه گو است و شروع به افشای رویاهایش می کند.

A young man leaves his birthplace, Isfahan, to come to capital city ,Tehran, to forgot his childhood memories. He is the storyteller and he tarts revealing his dreams which have been started a few months after the death of his fat...

در فیلم روز واقعه,عبدالله جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی می شنود که او را به یاری فرا می خواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا می تازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا می رسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه می بیند..

As Abdollah prepares to get married to his long-time love, he hears calls for help during his wedding and leaves the ceremony for an adventure to find the truth

در فیلم داستان دست انداز یک نویسنده (رها) آرزو دارد داستانی خارق العاده بنویسد. لحظه ای خاص فرا می رسد که رویا به حقیقت می پیوندد و توانایی نوشتن داستانی خارق العاده ظاهر می شود، اما ظاهراً خیلی دیر شده است. داستان در مورد مشکل رها است ...

An author (Raha) dreams of writing an extraordinary story. A special moment comes when the dream comes true and the ability to write a fantastic story is emerged, but it is apparently too late. the story is all about Raha's proble

در فیلم خرگیوش,پدر آرش به خارج از کشور سفر کرده است. او تصمیم می گیرد دکوراسیون داخلی خانه اش را تغییر دهد و یک زن طراح را دعوت می کند. اما بعد او را می فرستد. دوستانش بابک و بهنود می آیند پیش او می مانند تا او نرود...

Arash's father has traveled abroad the country. He decides to change the interior decoration of his house and invites a designer woman. But then he sends her away. His friends Babak and Behnud come to stay with him so he is not to

فیلم مادر قلب اتمی با آرینه و نوبهار آغاز می شود که از یک مهمانی بیرون می آیند و شروع به گشتن در خیابان می کنند. آنها بطور اتفاقی با کامی که قصد دارد ایران را برای همیشه به مقصد تونس ترک کند آشنا می شوند.

On their way back from a wild party, Arineh and Nobahar cause a car accident. A mysterious stranger by the name of Toofan offers to cover the costs. This won't be the last time they'll cross his path over the course of the night.