IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

فیلم مدیترانه,روایت‌ گر سختی‌ های زوج جوانی است که همچون ماهی‌ های مهاجر به امید عشق، راهی شهر امام مهربانی‌ ها شدند. اما عشق حکایت عجیبی دارد. حکایتی که آن‌ ها را همراه با گروهی از مهاجرهای عاشق، از مشهد به دریای مدیترانه فرا می‌ خواند. جایی که داستان زندگیشان تبدیل به یک عاشقانه ناآرام می‌ شود.

A group of Iranian are killed when the Aleppo refinery is overthrown by ISIS, but Leila believes that her husband, Mohamad is alive and tries to find him

طاهر محبی نویسنده ای سرشناس است که پس از مشاهده یک قتل خشن، از هم می پاشد و سه سال را در آسایشگاه می گذراند. پس از آزادی به او گفته می شود که همه چیز مثل قبل است، اما توهم بی امان او...

Taher Mohebi is a well-known writer who, after witnessing a violent murder, breaks down and spends three years in a mental institution. After release he is told that things are just as they were before, but his relentless hallucin...

در فیلم لیلاج,رعنا قرار است به زودی در کنسرتی در خارج از کشور بنوازد. اما او مجبور است برای نجات دخترش به زادگاهش برگردد. جایی که رعنا 16 سال از آن فرار کرده است...

Rana is going to play in a concert in abroad soon. but she has to come back to her hometown for saving her daughter. the place which Rana has ran away from for 16 years....

فیلم سازهای ناکوک,داستان دو خواهر است که با ورود مردی به زندگی‌شان، هویت خواهر اول در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرد و دومی شخصیت او در مسیر جدیدی از خودشناسی قرار می‌گیرد.

The story of two sisters who, with the arrival of a man in their life, the first sister's identity gets on the verge of a collapse and the second her character gets on a new path of self-knowledge

فیلم تابو داستان سالار 67 ساله زمین دار ایرانی در شمال ایران است. او با وجود داشتن 3 همسر قانونی، یکی از کارگرانش را که دختری زیبا 24 ساله دارد، تحت فشار قرار می دهد تا دخترش را مجبور به ازدواج کند...

Taboo is the story of a 67-year-old Iranian landowner Salar in the north of Iran. In spite of having 3 legal wives, he is pushing one of his workers - who has a beautiful 24-year-old daughter - , to force his daughter into marryin...

در فیلم اولین قرار,دختر و پسری که در دوران کرونا با هم دوست مجازی شده اند، بعد از سه ماه اولین قرار خود را می گذارند.

A boy and a girl who have become virtual friends during the Covid era are going on their first date after three months

قصه عشق اساطیری شمس و طلعت… فیلم هفت بهار نارنج عشقی پرشور میان طلعت و شمس را به تصویر می‌کشد و البته در این میان مشکلاتی نیز وجود دارد، از جمله ابتلای آقا شمس به فراموشی.

در فیلم ماریا,ماریا بازیگر مشتاق در فیلمی بدون اینکه به خانواده اش بگوید نقش یک فاحشه را بازی می کند. وقتی یک ویدیوی تمرین لو می‌رود، خانواده‌اش، با این فرض که ماریا به‌عنوان یک فاحشه واقعی کار می‌کند، او را متهم می‌کنند و او ناپدید می‌شود. دو سال بعد، در ...

Aspiring actress Maria plays a prostitute in a film without telling her family. When a rehearsal video is leaked, her family, assuming Maria works as a prostitute for real, accuse her, and she disappears. Two years later, at the f...

داستان فیلم قلب رقه درباره یک ایرانی به اسم رضا است که چند ماموریت مهم در سوریه برعهده دارد. او همان جا با زنی سوری به نام ریما ازدواج میکند اما هر دو گمان می کنند دیگری کشته شده است. رضا در پوشش خبرنگار، اعتماد نیروهای داعش را به دست آورده است و از این طریق نقشه های خود را عملی می کند. از آن سو اطلاع زوج داستان از وضعیت یکدیگر ماجرایی جدید پیش می آورد و یک مثلث عشقی با حضور یک داعشی شکل می گیرد.

در فیلم سارای,سارای که مادرش را در کودکی از دست داده، در ایل با آیدین (خان چوپان) آشنا می‌شود. از طرفی خان هنگام شکار سارای را می‌بیند و شیفتهٔ او می‌گردد. بزرگان ایل با تقاضای وصلت خان با سارای مخالفت کرده، سارای و آیدین را نامزد اعلام می‌کنند. بیماری مادر آیدین، او را مجبور به ترک ایل و مراجعت به خانه می‌کند. او بعد از مرگ مادرش هفت شبانه روز به سوگ می‌نشیند. خان با همراهانش به ایل حمله کرده، با تهدید به کشتن پدر سارای و دیگر افراد ایل، سارای را ناگزیر به همراهی با خود می‌کند. سارای در انتظار برگشتن آیدین راه را طولانی می‌کند؛ اما سرانجام با نومیدی از فرارسیدن آیدین، خود را به داخل رودخانه (آرپاچایی) می‌اندازد تا خان از او کام نگیرد

Just a few days after the engagement of Saray and Aydin (shepherd of the tribe) , Soltan Beig (leader of tribe) took advantage of Aydin's absence to seize and force Saray to follow and marry him