IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

در فیلم فرشته دختر احمد آقا,پدر فرشته به دلیل مشکلات اقتصادی در سال های تحریم هسته ای ایران ورشکست شده است. خانواده برای آزادی پدر خانه خود را فروخته اند و اکنون در خانه ای کوچک و مخروبه زندگی می کنند. طلبکاران فشار می آورند...

Fereshteh's father has gone bankrupt due to the troubled economy during Iran's nuclear sanctions years. The family has sold their house to free the father and they are now living in a small, dilapidated house. The creditors pressu...

داستان فیلم پرواز ۱۷۵ از آنجا آغاز می‌شود که کودکی جنوبی یک ماهی صید می‌کند. در داخل شکم این ماهی، انگشتری است که مشخص می‌شود به شهیدی مفقودالاثر تعلق دارد. در ادامه حوادثی رخ می‌دهد تا این انگشتر به دست مادر آن شهید که سال‌ها چشم‌به‌راه خبری از فرزندش است، برسد…

در فیلم احمد به تنهایی,روان‌پزشکی به نام احمد مسعود، در پی بی خبری از همسرش، کتی، در جستجوی اوست. دوستان سابق که هر یک به دلیلی از او بریده‌اند، کمکش نمی‌کنند. احمد در انتهای شب، تجربه‌ای عجیب را حین مکالمه با زنی که با او هم دردی می‌کند، از سر می‌گذراند و...

در فیلم رویای سینما,کاظم هم مثل خیلی از بچه ها آرزوی بازیگر شدن را دارد. هنگامی که یک شرکت تولیدی به دنبال یک بازیگر نوجوان برای ایفای نقش اصلی در یک فیلم است، شانس او ​​برای تحقق رویای خود قریب الوقوع به نظر می رسد. او نیز با فرهاد تست بازیگری می دهند ...

Like many children Kazem is dreaming of becoming a famous actor. When a production company is looking for a teen actor to play the main role in a film his chance to realize his dream appears imminent. They audition and screen test...

در فیلم گمیچی,حسن پسری است که تلاش می کند کشتی خانواده اش را برای تولد پدرش احیا کند. پدرش پس از خشک شدن دریاچه ارومیه خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته است. اما حسن امیدوار است پدرش روزی برگردد...

Hassan is a boy who that is trying to revive his family ship for his father's birthday. His father has left the house and did not return after the drying of Urmia Lake. But Hassan hopes his father will return one day...

فیلم کمی دورتر درباره فرخ و منیر زوج سالخورده ای است که 30 سال در ایستگاهی دور افتاده سوزنبان قطارند. منیر آرزوی زیارت حضرت معصومه (س) را دارد اما تا بحال نتوانسته همسرش را تنها بگذارد تا این که خوابی می بیند.

فیلم سونامی روایتگر پستی و بلندی و چالش های زندگی ورزشکاران است. در آخرین اردوی تیم ملی تکواندو، سه نفر از بهترین بازیکنان تیم در دانمارک پناهنده شده و به ایران بازنگشتند. این فرصتی است که «خسروی»، سرمربی قدیمی و کهنه کار، بعد از سال ها بازگردد و کار نیمه تمامش را به پایان برساند. دشوارترین انتخاب او اما بین «بهداد مقیمی»، نفر اول دنیا و تنها بازمانده تیم «مرتضی نژادی»، شاگرد قدیمی اش است.

Iranian taekwandoka, Morteza Nezhadi accepts to be defeated in the Olympics 2002 due to some political reasons and then he loses everything in his personal and professional life. After eight years, he is called back for another at...

فیلم تابو داستان سالار 67 ساله زمین دار ایرانی در شمال ایران است. او با وجود داشتن 3 همسر قانونی، یکی از کارگرانش را که دختری زیبا 24 ساله دارد، تحت فشار قرار می دهد تا دخترش را مجبور به ازدواج کند...

Taboo is the story of a 67-year-old Iranian landowner Salar in the north of Iran. In spite of having 3 legal wives, he is pushing one of his workers - who has a beautiful 24-year-old daughter - , to force his daughter into marryin...

در فیلم سیمین,در پی خشک شدن رودخانهٔ زاینده‌رود، چاه‌ها و قنات‌های روستاهای همجوار آن نیز کم‌کم‌رو به بی‌آبی رفته‌اند. زمین‌های کشاورزی حاصلخیزی خود را از دست داده و روستاها به تدریج خالی از سکنه شده‌اند. بیش‌تر ساکنان آن به شهرهای اطراف مهاجرت کرده و تنها افراد سالخورده در روستاها باقی مانده‌اند. معدود افرادی که در روستاها باقی مانده‌اند، ناامید از یافتن آب به دنبال شغلی دیگر رفته‌اند. عدهٔ کمی که امیدوارتر هستند، هنوز در دل قنات‌ها به جستجوی آب می‌پردازند.

در خلاصه فیلم شیرک آمده است که روستای محل سکونت «شیرک» مورد هجوم گرازها است. پدر شیرک را گرازها کشته اند. حاج خالو دشتبان روستا نیز به دلیل پیری و کم سو بودن چشم نمی تواند به خوبی انجام وظیفه کند.

Shirak's village is under the attack of the wild boars and he has lost his father in one of their attacks. To help his village he buys a dog from the Gypsies in return of some dates. He trained his dog and become ready to one nigh...