IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

بر اساس داستانی واقعی در یکی از روستاهای مرزی خوزستان زیباترین دختر را به عنوان عروس هور انتخاب می کنند تا او هفته ای یک بار در آن شنا کند و هور عصبانی نشود. اما امین که یک قاچاقچی است و به راسو معروف است...

Based on a true story in a border village in Khuzestan they choose the prettiest girl as the bride of the Hoor so she once per week swim in it and the Hoor not becomes angry. But Amin who is a smuggler and is famous as the weasel

این فیلم بر اساس شرایط بمباران تهران در سال 1367 ساخته شده است.

The film is based on the Tehran's Bombardment conditions in 1988

ویلایی ها داستان خانواده های سران ارتش ایران در سال 1365 است. عزیز زنی 50 ساله است که با نوه هایش وارد مجموعه ویلاها می شود. الیاس راننده ای است که وقتی می آید همه تنش می شود که شاید بیاورد...

Vilaeiha is the story of the families of the Iranian army leaders in 1986. Aziz is a 50 years old woman who enters the Villas complex with her grand children. Elyas is a driver who when comes all become tension that maybe he bring

داستان مربوط به دهه 80 زنجان است. زندگی مردم آن شهر و مشکلات آن سال ها را روایت می کند.

The story is in Zanjan 1980s. It tells the life of people of that city and their problems in those years

مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا از برادر کوچکترش حمید می خواهد که به منطقه برگردد و در کنارش باشد.

Mehdi Bakeri, the commander of the 31st Ashura Division, wants his younger brother Hamid to return to the area and be by his side

قادر، آجرکار اهل سردشت در غرب ایران که همسرش فرزند چهارم خود را باردار است، ناگهان در میان جنایت جنگی رژیم صدام قرار گرفت. در 28 ژوئن 1987، جنگنده های عراقی بمب های گاز خردل را پرتاب کردند.

Qader, a bricklayer from Sardasht in western Iran whose wife is pregnant with her 4th child, suddenly found himself amid a war crime perpetrated by the Saddam regime. On June 28th, 1987 Iraqi air fighters dropped mustard gas bombs

داستان ۲۳ سرباز جوان ایرانی که اسیر ارتش عراق شدند.

The story of 23 young Iranian soldiers who were captivated by Iraq army

الفت فرزندانش را در سختی بزرگ می کند. او یک دختر و یک پسر به نام یونس دارد که در معدن مس کرمان کار می کند. یک روز در خانه یادداشتی با این ماساژ پیدا می کند: «من و دوستانم به عنوان سرباز وارد جنگ می شویم...

Olfat is raising her children in hardship. She has one daughter and one son called Yonos who works in Kerman copper mine. One day, she finds a note at home with this massage "My friends and I are going to enter the war as soldiers

مروری بر زندگی دو روزه دکتر مصطفی چمران (فرمانده جنگ ایران و عراق که در آمریکا تحصیل کرده و متخصص جنگ های چریکی بود) این فیلم درباره دفاع برای صلح در پاوه (شهری در ایران) است.

An overview of the two-day doctor Mostafa Chamran life (commander of the Iran-Iraq War, who was educated in America and was expert in guerrilla warfare) this film about Defense for peace in the Paveh (city in Iran)

پسر کوچک ایرانی پس از فرار جان خود را از جنوب تا شمال کشور گم می کند، پسر کوچکی که خانواده اش در جریان جنگ کشته شده اند توسط زنی میانسال نجات می یابد و آموزش می بیند.

An iranian little boy is Lost from the south to northern part of the country after running away for his life, a little boy whose family have been killed during the war is saved and trained by a middle-aged woman