خواهر نادر به جرم قتل شوهرش محکوم به اعدام شده . و نادر برای فراهم کردن دیه مقتول دست به دزدی از طلا فروشی می زند و پول ها را در موسسه ای آموزشی پنهان می کند . در جریان خارج کردن پول ها ، با شادی آشنا می شود و …
موسی، از پیشکسوتان فوتبال، برادرش را در یک سانحه ورزشی از دست می‌دهد. او در مسیر کشف راز مرگ برادرش با حقایق عجیبی روبه‌رو می‌شود…
Musa, a football veteran, loses his brother in a sports accident. On the way to discovering the secret of his brother's death, he faces strange facts
داوود که به حرفه نوازندگی مشغول است، در تهیه ی محل سکونت مناسب برای خانواده‌اش دچار مشکل می‌شود و به دلیل اینکه نمی‌تواند اجاره بهایش را بپردازد، صاحبخانه، حکم تخلیه آپارتمانش را می‌گیرد، ولی موقع تخلیه خانه، مینا همسر داوود با صاحبخانه درگیر می‌شود و با ضربه‌ی گلدان توسط مینا، صاحبخانه به قتل می‌رسد و…
Davood is a young musician and a singer who lives a simple life with his wife, Mojgan, and his young child. Their landlord protests because of the noise they make. That's why they start to seek for another place and.
ملیحه شوهرش فوت کرده و نمی تواند از پس خرج بچه شیرخوار خود برآید و برای اینکه حضانت بچه را از او نگیرند باید با برادر شوهرش ازدواج کند که روز عقد ...
مادر و پدر هستی میخواهند تولد او را که خارج از ایران زندگی می کند از طریق اسکایپ به او تبریک بگویند
the story of a mid class family crisis in Tehran-Iran, told in a totally unique narrative and aesthetic structure...
3 بار برنده جایزه
داستان دختری به نام سارا است که از دانشگاهی در کانادا بورسیه تحصیلی گرفته و قرار است ساعت ۶ صبح تهران را به مقصد تورنتو ترک کند. دوستانش قبل از پرواز برای او مهمانی را تدارک می‌بینند، اما در حین مهمانی پلیس وارد خانه می‌شود و همه را دستگیر می‌کند، سارا که خود را از ماموران پنهان کرده با چالش‌هایی مواجه می‌شود که این تازه شروع ماجراست.
Sara has been accepted for PhD in philosophy at a Cnadian university. She is about to leave by plane at 6 AM. Her friends, however; invite her to their home for one last party together. when it seems good, things take an unpleasan...
اين فيلم جريان اعتصاب كاركنان نفت‌كشهاي راه‌آهن را پيش از انقلاب به تصوير مي‌كشد و قهرمان آن يك كودك 12 ساله است.
در یک شهر ایده‌آل‌گرا، خیابان‌ها را به نام شاعرها نام‌گذاری می‌کردند، اما جنگ فرا رسید، پناهندگان آمدند و نام‌های سرباز جایگزین شاعران در مسیرهای جدید شد.
In an idealistic town, streets were named for bards, but war came, refugees arrived, and soldier names replaced the poets on new lanes
1 بار برنده جایزه و 4 بار نامزد دریافت جایزه
مجید که پیش از مرگ معتمدی با او دعوا کرده‌است، مضنون شناخته شده و به زندان می‌افتد. اما از آنجایی که سرهنگ مسئول رسیدگی به پرونده او، به بی‌گناهی‌اش اطمینان دارد، از خواهرزاده‌اش می‌خواهد تا وکالت مجید را بر عهده گرفته و با بررسی پرونده برای آزادی او تلاش کند…
امیر و نرگس، دو عاشق هستند. مرد جوان از یک خانواده فقیر است و پس از اخراج از شغل خود به عنوان پیشخدمت، مجبور به پیدا کردن کار در یک جامعه ماهیگیری است. این در حالی است که نرگس از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار است اما آنها در حال حاضر رابطه خود را مخفی نگه می دارند...
A poetic love story about young generations' hope for a freer future, entrenched inequalities, and refugee movements that threaten their lives in contemporary Iran
4 بار برنده جایزه و 7 بار نامزد دریافت جایزه
