IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

در فیلم رسوایی،افسانه دختر فقیری است که به دلیل بدهی های زیاد پدرش، برگه های طلب پدرش را دزدیده و فرار کرده است. او سپس با یک روحانی وارسته ملاقات می کند که تصمیم می گیرد به او کمک کند اما این تنها آغاز مشکلات است.

Afsaneh is a poor girl who because of many debts of her father has stole her father's demand notes and escaped. She then meets a pious clergy who decides to help her but this is only the beginning of the problems

در فیلم تلفن همراه رئیس جمهور،پیرمردی که یک کارگر ساده است تصمیم می گیرد که یک تلفن همراه بخرد. او می رود تا چند گوشی دست دوم بخرد، اما تصادفاً تلفن همراه دست دوم رئیس جمهور همان چیزی است که می خرد.

An old man who is a simple worker decides that he wants to buy a cell phone. He goes to buy some second hand ones but by accident the president's used cell phone is the one which he buys

در فیلم اسب حیوان نجیبی است،یک افسر پلیس فاسد اصرار دارد که به یک مرد شکسته رشوه بدهد، بنابراین او باید به سراغ همه برود و همه کارها را انجام دهد تا بتواند پول او را در همان شب پرداخت کند.

A corrupted police officer insists on bribing a broke man, so he has to go to everybody and do everything in order to be able to pay him in the very night

در فیلم گینس،سه برادر که در یک مزرعه شترمرغ کار می کنند، تصمیم می گیرند تا کار بزرگی انجام داده و نام یکی از شترمرغ ها را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند که در ادامه اتفاقات مختلفی برای آنها به همراه دارد و....

They will make it to the Guinness record book if he can stay on a turkey for some minutes, but everything doesn't go well as expected

در فیلم سه بیگانه،سه مامور مخفی برای یک ماموریت مخفی به ایران می آیند اما از همان لحظه اول که به تهران می رسند با موقعیت های مختلف خنده داری مواجه می شوند که ماموریت آنها را به چالش می کشد.

Three hidden agents come to Iran undercover for a secret mission but from the first moment that they arrive to Tehran face many funny different situations that challenge their mission

در فیلم میکس یک کارگردان ایرانی و گروه فنی اش در تلاش هستند تا پس از تولید آخرین فیلم خود را به موقع برای جشنواره فیلم فجر تکمیل کنند.

An Iranian director and his technical crew scramble to complete post-production on their latest film in time for the Fajr Film Festival

در فیلم چه خوب برگشتی،دندانپزشک فرزاد پس از سال ها در خارج از کشور برای فرار از اضطراب و استرس های روزمره به ایران بازگشته است. فرزاد خوشحال است که با دوست قدیمی‌اش، کامبیز، که سال‌ها همسایه کنار دریای او بوده، قرار می‌گیرد. با این حال، ظاهر یک شی مرموز هر گونه امید به بازگشت مستقیم به خانه را از بین می برد. وقتی یک دکتر، یاسمین، به داستان کشیده می شود، فرزا...

Dentist Farzad has returned to Iran after many years abroad to escape his anxieties and daily stresses. Farzad is delighted to be reunited with his old friend, Kambiz, who has been his seaside neighbor for years. However, the appearance of a mysterious object scuppers any hopes of a straightforward homecoming. When a doctor, Yasamin, gets dragged into the story, Farza

ماشاالله ایرانمنش از شهر خود کرمان به تهران می آید تا آپارتمان شماره13 را بفروشد. که به او ارث رسیده است. با پول آن می خواهد با دختری که عاشقش است ازدواج کند و همچنین یک کارگاه بخرد تا بتواند در آن کار کند. اما به دلیل همسایه های بد و مشکلات آنها همه چیز آنطور که او می خواهد پیش نمی رود.

Mashallah Iranmanesh is coming to Tehran from his city Kerman to sell apartment no. 13 which he has inherited. With its money he wants to marry the girl he is in love with and also buy a work shop so he can work in it. But because of the bad neighbors and their problems things are not going as he desires to.

داستان فیلم نارنجی پوش داستان حامد آبان عکاس حرفه ای و تغییر اساسی در زندگی او. معلم پسرش کتابی در مورد طبیعت و پاکسازی آن به او می دهد. این او را به طور اساسی تغییر می دهد. می رود و خودش را در شهرداری استخدام می کند، مثل آنها کت و شلوار نارنجی پوشیده و خیابان ها را تمیز می کند، زباله جمع می کند. در همین حال همسرش که در اروپا به خانه بازگشته است و ...

The story of a professional photographer Hamed Aban and the radical change in his life. The teacher of his son gives him a book about nature and the cleaning of it. This changes him radically. He goes and hires himself in the municipality, wearing the orange suit like them and cleaning the streets, collecting garbage. Meanwhile his wife who is in Europe back home and

در اواخر سلطنت شاهانشاه، گروهبان مکوندی به فرماندهی ایستگاه ژاندارمری در یک شهر کوچک منصوب می شود. گروهبان ماکوندی که یک انضباط سختگیر است سعی می کند نظم را در ایستگاه برقرار کند اما از آنجایی که منحرف شده است...

Towards the end of the Shahanshah's reign, Sergeant Makvandi is assigned the commander of the gendarmerie station in a small town. A stern disciplinarian, Sergeant Makvandi tries to impose order at the station but, being as degene