فیلم تعارض
در فیلم تعارض، احساس دیوونگی بهم دست داده، فکر میکنم تمام دوربینهای مداربسته دارن منو کنترل میکنن، انگار یکی پشت دوربینها نشسته و داره چهار چشمی منو میپاد
- 85 دقیقه
-
-
-
-
در فیلم تعارض، احساس دیوونگی بهم دست داده، فکر میکنم تمام دوربینهای مداربسته دارن منو کنترل میکنن، انگار یکی پشت دوربینها نشسته و داره چهار چشمی منو میپاد
داستان زندگی دو فرد تنهاست. مرد استاد دانشگاه، سرخورده اجتماعی و مأیوس فلسفی است و انزوای خود را با تدریس ادبیات، مطالعه کتاب و پرسه زدن در خیابانها می گذراند. شبی دختری را در خیابان می بیند و به او کمک می کند، و بین او و دختر دوستی شکل می گیرد.دختر بنا بر قولی که به عاشق خود، امیر داده است، یک سال پس از آخرین ملاقات به وعده گاه آمده و ...
Bright Nights is the story of the lives of two lonely people. The film tells the story of how the two characters met, became attached and separated from the language of a university professor
داستان این فیلم درباره خانه ای است که درگیر رازی مخوف است. در این خانه اتفاقی شوم افتاده است. این خانه شاهد قتل هایی بوده که کم کم علت آن فاش می شود. افرادی وارد این خانه می شوند و متوجه می شوند که در این خانه سه نفر کشته شده اند. این سه نفر در فاصله زمانی سه روز به قتل رسیده اند. جسد هایی که در این خانه به قتل رسیده اند در همین خانه مدفون شده اند.
If you are a killer, you will stay and if you are killed, you will leave this house and the world very soon. Every sin prolongs your life
2 بار نامزد دریافت جایزه
سرنشينان چند اتومبيل كه همديگر را نمي شناسند، در جاده راهي شمال هستند…
1 بار برنده جایزه و 3 بار نامزد دریافت جایزه
استان این فیلم دربارهٔ خانوادهای است که گران شدن سکه و ارث و میراث، تبدیل به مهمترین دغدغه زندگی شان شدهاست و صمیمیت و احترام به یکدیگر را از خاطر بردهاند. از طرف دیگر «کلاس هنرپیشگی» داستان یک عشق مثلثی را روایت میکند که یک ضلع این مثلث پسری عاشقپیشه اما بیپول و ضلع دیگرش مردی ثروتمند که هر دو خواهان رسیدن به عشق مشترکشان هستند.
The story is about a family who their only interest is money and fortunes, so they forget about family relationships and respect
1 بار برنده جایزه و 2 بار نامزد دریافت جایزه
یک روزنامهنگار مشهور که پس از بازداشت، چند سالی بیکار بود، در ایران با تنها دخترش زندگی میکند. دخترش نیز روزنامهنگار است. مرگ یک نویسنده، عشق قدیمی او را از خارج از کشور بازمیگرداند و باعث میشود او دوباره دست به قلم شود. این بار درباره اقتصاد و مافیای آن مینویسد. دخترش نیز تلاش میکند درباره سیاست بنویسد. اما هر دو قربانی میشوند...
A famous journalist who was out of job for a few years after being arrested, is living with his only daughter in Iran . She is also a journalist. Death of a writer returns an old love from abroad, making him write again .This time...
در طول جنگ ایران و عراق ، علي كه سرباز احتياط است، به جبهه فراخوانده مي شود. او كه زندگيش را در صلح و آرامش گذرانده مايل نيست به خط مقدم اعزام شود. روزها را به كار در آشپزخانه مي گذراند تا آن كه با دوست قديمي اش، مجتبي، كه بسيجي است، رو به رو مي شود. رابطه علي و مجتبي و بعد مرگ مجتبي، علي را متحول مي سازد.
During Iran-Iraq war Ali is a soldier who has to go to the front line. But he has spent his life in peace and is unwilling to go to the front line of war. One day he meets an old friend Mojtaba. This meeting is changing him forever
گروهی از مسافران، به رهبری یک کارگردان نمایش، قدم در سفری منحصر به فرد به «هرمیا» میگذارند؛ سرزمینی افسانهای از رویاها. این سفر نمادی از مبارزات و آرزوهای آنهاست که در نهایت به تلاشی برای رستگاری، تحت قوانین سختگیرانه یک نمایش تمامیتخواه، منجر میشود
A group of passengers embark on a unique journey to Hermia, a mythical land of dreams, guided by a show director, symbolizing their struggles and aspirations, completing in a quest for redemption under the totalitarian show's stri...
فریبا از والدین سالخوردهاش – مادر مبتلا به آلزایمر و پدر ناتوانش – مراقبت میکند، در حالی که بین حس وظیفه و زندگی از دست رفته خود سرگردان است. فیلم میراث به کاوش در عشق، فداکاری و بهای از خودگذشتگی میپردازد: چقدر باید ببخشیم قبل از آنکه خودمان ناپدید شویم؟
Fariba cares for her aging parents-her mother with Alzheimer's and her frail father-while torn between duty and her own lost life. Heritage explores love, sacrifice, and the cost of devotion: How much must we give before we disapp...
هزاران سال قبل یونس شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود طعمه ماهی میگردد و شکم ماهی آغاز داستان یونس میشود و اکنون هزاران سال بعد ژاله شک میکند، میلغزد و آنجا که باید داستانش در اوج تمام شود، زنانی که با گرگ ها میدوند آغاز میگردد.
Jhaleh has gone after her husband to the war zone. She tries to hide in a trench, but an explosion destroys the entrance of the trench and she gets trapped there. Trying to get out and rescue herself, memories of the past come to ...
1 بار نامزد دریافت جایزه