فیلم فصل ماهی سفید، قصه یک خانواده ایرانی را روایت می‌کند که درگیر مشکلات بسیاری است و برای حل این مشکلات از روش‌هایی استفاده می‌کند که سرانجام مشخصی ندارد…
A family reunion leads to a tragedy
فیلم نیلگون,داستانی عاشقانه دربارهٔ زندگی دختر و پسری جوان است که در مواجهه با مسایل مختلف خانوادگی و اجتماعی قرار می گیرند و…
در فیلم تولدت مبارک,مریم و بهراد دو فرزند یک خانواده در حال فروپاشی هستند. مریم دختری است هفت ساله و بهراد هم حدودا در همین سن و سال است. مریم مثل تمام هم سن و سالهای خود شیطنت‌های کودکی خاص خودش را دارد و البته در ارتباط با دیگر همکلاسی‌ها کمی تا قسمتی مشکل دارد. پدر و مادر مریم و بهراد بر سر مسائل مالی با یکدیگر جر و بحث دارند. مادر خانواده از پدر کارگر...
در فیلم رابطه,ناصر، جوانی 15 ساله لال، با پدر و مادر و تنها خواهرش زندگی می کند. خانواده‌اش به دلیل ناتوانی‌اش نمی‌توانند نیازهای او را برآورده کنند و همنوعانش هیچ لطفی به او نشان نمی‌دهند. با این حال او درگیر استرس های روحی می شود...
Nasser, a 15 year old mute youth, lives with his parents and only sister. Because of his disability, his family fails to satisfy his needs and his fellows don't show him any kindness. However, he gets involved in some mental stres...
در فیلم مریم و میتیل,مریم دختر شش سالهای است که در یک پرورشگاه زندگی می‌کند و می‌خواهد زندگی در خانواده را تجربه کند تا خلاء زندگی‌اش را پر کند. او باید با مشکلات زیادی روبرو شود تا تا حد زیادی به تصمیم خود وابسته باشد ...
Maryam is a six-year-old girl, living in an orphanage who wants to experience life in a family to fill out the emptiness of her life. She has to face a lot of difficulties in order to depend to a great extent on her own determinat...
1 بار برنده جایزه
در فیلم ملک خاتون,ملک خاتون به علت مرگ شوهرش پس از پانزده سال سکونت در شهر به روستای زادگاهش برمی گردد..
فیلم ب12,داستان دو نوجوان روستایی را روایت می کند که بدون هماهنگی با خانواده برای تهیه داروهای مادربزرگشان به شهر می روند و زندگی شان آبستن اتفاقات عجیبی می شود
Two boys leave their village to buy medicine for their ill grandmother. They don't tell their decision to anybody. They arrive to the big city, but the money they have isn't enough to buy the medicine, so they have to work in orde...
1 بار برنده جایزه
فیلم گردو داستان کودکی را روایت می کند که بابت گناهی که مرتکب شده، احساس می کند دست هایش در حال سیاه شدن است و این موضوع همزمان با اختلاف پدر و مادرش و جدایی آنهاست. او در سفر به روستایی دورافتاده در کویر همراه با مادرش به بهانه تماشای خسوف وارد چالش پذیرفتن و باور دو موضوع گناه و جدایی می شود.
در فیلم مکافات,ناخدا حیدر با لنج خود مسافر و بارهای تجارتی حمل می کند. در یکی از سفرها دریا طوفانی می شود و ناخدا برای نجات جان مسافرها اموال تاجری به نام غفور را به دریا می ریزد.
در فیلم حریم مهرورزی,صبریه زن جوانی است که همسرش را در آبادان از دست داده و با خانواده اش به تهران مهاجرت کرده است. وقتی مادرش بیمار می شود، یک راننده تاکسی جوان او را به بیمارستان می رساند و همین سبب آشنایی صبریه و حبیب می شود.
