در سریال زخم کاری 2 : بازگشت,میشم که تنها وارث تاج و تخت مالک است، از قاتل او انتقام می گیرد. در این بین غیبت مالک بهانه ای برای ورود طلوعی تنها حامی قدرتمند هلدینگ ریزآبادی می شود تا اوضاع را سامان دهد…
فصل اول(۱۵ قسمت)
مالک مرد جوانی از طبقه پایین است که بهواسطه همکاری با خان عمو، رشد کرده و ثروتی بهم زده؛ اما آنچه پدرش در گذشته بوده، همچنین دوران بینصیب بودنش از ثروت، مانند آینه عبرت مدام پیش چشمش کشیده میشود. تمام این وقایع، به علاوه تحریکهای همسرش سمیرا، دست به دست هم میدهند تا مالک برای رسیدن به خواستههایش، دست به طغیان بزند.
در شبی که خان عمو پس از قرارداد موفق مالک با نروژیها، ضیافتی به پا کرده است، مالک و سمیرا وی را در وان حمام اتاقش خفه میکنند. مخفی بودن وصیتنامه خان عمو فرصتی به مالک و سمیرا میدهد تا با طرح این موضوع، هلدینگ خان عمو را تصاحب کنند. در ادامه هم مالک با از راه بهدر کردن ناصر و منصوره، فرزندان خان عمو، جای خود را در هلدینگ محکم میکند. اما پس از این اتفاق، اوضاع بر وفق مراد مالک پیش نمیرود.
سمیرا همسر مالک که همراه وی در اجرای نقشههایش بوده، با سوءاستفاده از رابطه مالک با دستیارش کیمیا، تلاش میکند اموال بهدست آمده از خان عمو را بهنام پسرش میثم بزند تا از این طریق، بر اوضاع هلدینگ مسلط شود. اما زیادهخواهیهای سمیرا باعث نابودی خانوادهاش شده و علاوه بر این، رابطه پسر مالک و مائده، دختر ناصر را نیز تحت الشعاع خود قرار میدهد. دختر ناصر خودکشی میکند، فرزند دختریِ مالک و سمیرا در یک تصادف فوت میکند و سمیرا پس از این اتفاق، دچار جنون میشود. در پایان فصل اول، مالک که برای برگرداندن اموال تصاحب شده خان عمو به فرزندانش به عمارت آنها رفته، به دست منصوره کشته میشود.
فصل دوم(۱۳ قسمت)
میثم پسر مالک که پس از مرگ پدرش به همراه مادرش سمیرا، اداره هلدینگ ریزآبادیها را بر عهده گرفته، در پی انتقام از قاتل پدرش است. در این بین اوضاع نابسامان مالی هلدینگ، باعث ورود مسعود طلوعی، مرد پشت پرده و حامی قدرتمند هلدینگ به صحنه میشود. طلوعی که در ابتدا پیشنهاد همکاری در یک پروژه بزرگ را به میثم و سمیرا داده، در ادامه پا را فراتر گذاشته و از سمیرا درخواست ازدواج میکند.
میثم که از سویی پس از مرگ مائده دختر ناصر، با شیدا دختر شفاعت (دستیار طلوعی) وارد رابطه شده و از سوی دیگر حضور طلوعی در هلدینگ و ازدواج احتمالی وی با مادرش را خوش ندارد، طی اتفاقاتی پی به دست داشتن طلوعی در قتل پدرش برده و با همکاری کیمیا (دستیار مالک)، سیما (همسر شفاعت) و دستمالچی (وکیل مالک) تلاش میکند تا با پرده برداشتن از راز فعالیتهای اقتصادی مخفیانه طلوعی، انتقام خود را عملی کند؛ اما هر بار با در بسته روبرو میشود. در این میان، تصادف و سپس کشته شدن شفاعت در یک تعقیب و گریز میان وی و میثم، فرصت خوبی به طلوعی میدهد تا رقیبش را از صحنه حذف کند. پس از اینکه شیدا در اثر بار روانی ناشی از مرگ پدرش دست به خودکشی میزند؛ با تحریک طلوعی، میثم و شهریار (پسر شفاعت) در یک درگیری خونین، بهدست یکدیگر کشته میشوند. در سکانس پایانی این فصل، در حالی که همه درگیر مراسم خاکسپاری میثم هستند، مالک که از سوءقصد منصوره جان به در برده و تمام این مدت در خانه وکیلش مخفی شده بود، در میان شوک همگان وارد مراسم میشود.
فصل سوم(۱۴ قسمت)
مالک چند ماه بعد از کشته شدن میثم پسرش، در حالی که بهظاهر از هلدینگ کنار کشیده و به مسافرکشی مشغول است، تلاش میکند با استفاده از مشکلات هلدینگ به طلوعی نزدیک شده و از او انتقام بگیرد. او با همکاری سماوات (دوستش)، سیما (همسر شفاعت)، اسپاد (برادرزاده شفاعت) و حمید فرنهادزاده (پسر رقیب طلوعی) تلاش میکند تا انتقامش از طلوعی را عملی کند. طلوعی نیز که با وضعیت پیچیدهای روبروست، مدیریت هلدینگ را به پانتهآ، تنها بازمانده و خواهرزاده خان عمو قرار میسپارد. در این میان یکی از دوستان خان عمو، وصیتنامه خان عمو را در اختیار پانتهآ، خواهرزاده و تنها بازمانده خان عمو قرار میدهد. محتوای وصیتنامه که شامل بخشیدن تمام سهم خان عمو و ریاست هیئت مدیره هلدینگ به سمیرا است، پانتهآ را عصبی میکند.
با تلاشهای مالک و همراهانش، اسناد و مدارک فسادهای اقتصادی طلوعی در یکی از کارگاههای مؤسسه خیریه تحت مدیریت طلوعی پیدا میشود. طلوعی که اوضاع را بغرنج میبیند، از ایران فرار کرده و به ترکیه میرود. در ادامه با از راه بهدر شدن پانتهآ و دختران طلوعی توسط همراهان مالک، زمان انتقام مالک از طلوعی فرامیرسد. طلوعی در ویلایش در ترکیه، در حالی که همزمان سیما و سمیرا نیز در محل حضور دارند، با چند ضربه گلوله بهدست مالک کشته میشود. مالک که حالا خود را سوار بر تخت قدرت میبیند، با همکاری سیما، حمید و دیگر اعضای هیئت مدیره هلدینگ، ریاست هیئت مدیره هلدینگ ریزآبادی را به نام خود میزند و در سکانس آخر، سمیرا که تحمل ریاست مالک و نادیده گرفتن حق خود را ندارد، کتک سنگین و خونینی از دست مالک میخورد.
فصل چهارم (در حال پخش)
مالک بعد از به دست گرفتن ریاست هلدینگ با سیما وارد رابطه شده و قصد ازدواج با او را دارد. در این حین سمیرا در حال نقشه کشیدن برای به هم ریختن مراسم عروسی مالک و سیما و انتقام گرفتن از آنهاست…
دیدگاه های کاربران