IIMDB : Ratings, Reviews, iranian films and serial

متاسفانه، اطلاعاتی در مورد خلاصه داستان یا مدت زمان دقیق این فیلم به بیرون درز نکرده است

داستان فیلم دربارهٔ سه دوست به نام‌های جلال، منصور و پیمان است که در یک شرکت خصوصی کار می‌کنند. آنها به دلیل مشکلات مالی، تصمیم می‌گیرند یک شبه پولدار شوند و برای این کار، نقشه‌ای خطرناک طراحی می‌کنند. این نقشه، آنها را به مسیری پر از خشونت، خیانت و جنایت می‌کشاند و زندگی‌شان را برای همیشه تغییر می‌دهد.

Aras with the help of his sister and some friends takes hostages in an exchange shop demanding for the release of his friend who is in prison and is about to be executed

این فیلم روایتگر زندگی شاعر نامی ایرانی نیما یوشیج می باشد.

This film narrates the life of the famous Iranian poet Nima Yoshij

داستانِ جوانی است به اسم نادر (حامد کمیلی) که عاشق ایتالیاست. او در دانشگاه ادبیات ایتالیایی خوانده، کتاب‌های ایتالیایی ترجمه می‌کند، درباره‌ی ایتالیا و تاریخش کتاب می‌نویسد، دست‌بندی به شکل پرچم ایتالیا به دستش دارد، موزیک ایتالیایی گوش می‌کند و رویایش این است که برود ایتالیا زندگی کند تا اینکه ...

Barfa and Nader meet each other and get marry but little by little their life begin to reach it's crisis levels

فیلم شهر هرت داستان خواهر و برادری به نام‌های «پرویز» و «پرستو» را روایت می‌کند که خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانواده‌های پولدار درمی‌آورند.

Story of a brother and sister named Parviz and Parasto, who earn their living by robbing rich families. Parvez goes to the house of the rich dead and by giving their address to his sister, he prepares the conditions for fraud

در این فیلم  تبلیغاتی، شعار «حق ورزش برای تمام زنان» به چشم می‌خورد و با استفاده از این شعار به مخاطب القا میکند که سالن زیبایی شیرین فشندی نه تنها به زیبایی ظاهری زنان اهمیت می‌دهد، بلکه به سلامت و قدرت بدنی آن‌ها نیز توجه دارد.

هیچ خلاصه داستانی از این فیلم کوتاه تا به الان به بیرون درز نکرده است

با توجه به جستجوهای انجام شده، اطلاعات دقیقی در مورد داستان فیلم کوتاه «شهر نو» در دسترس نیست

After Milan dropped her passengers off, she had to deliver a package that changes her life

فیلم کوتاه «چاه» درباره اتفاق هولناکی است که در تهران قدیم برای یک روحانی رخ می‌دهد.

اکرم، محصور در پیله سرنوشت خویش، چه تقدیرهایی را شاهد بوده است... شاهد پایان هایی دردناک و عبور هایی غمناک... این پیله پروانه اش را نگه نمی‌دارد... پروانه در تاریکیش مرده است....